جدول جو
جدول جو

معنی شفت موس - جستجوی لغت در جدول جو

شفت موس
سبک عقل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَتِ مُ قَوْ وَ)
سقف طاق مانند و خمیده چون چوگان. (رشیدی). و رجوع به چفت شود
لغت نامه دهخدا
(هََ مَ / مُو)
هفت طبق. که دارای هفت مرتبه باشدیا مراتب آن چون امواج بر یکدیگر لغزد:
گردون که محیط هفت موج است
چندان که همی رود در اوج است.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(هََ)
هفت قسمت و هفت ولایت روس. در آن زمان روس به هفت ولایت و هفت قسمت تقسیم می شده که نام چهار قسمت آن چنین است: برطاس، آلان، خزران و ایو. (از حاشیۀ شرفنامۀ نظامی چ وحید دستگردی ص 431) :
یکی لشکر انگیخت از هفت روس
به کردار هرهفت کرده عروس.
نظامی
لغت نامه دهخدا
انجیر غیرخوراکی، افلیج
فرهنگ گویش مازندرانی
الکی خوش
فرهنگ گویش مازندرانی
پرنده دریایی کوچکتر از مرغابی، کشیم کوچک
فرهنگ گویش مازندرانی
کشیم کوچک، نام پرنده ای آبزی است
فرهنگ گویش مازندرانی
کنایه از تنبل
فرهنگ گویش مازندرانی
کسی که سرین برجسته و برآمده دارد
فرهنگ گویش مازندرانی